عزت نفس چیست
عزت نفس؛ من ارزشمندم؟!
عزت نفس یعنی احساس ارزشمندی کردن. حس ارزشمندی، حسی درونی است و به وجود آمدن آن از دوران کودکی ما آغاز میشود.
من احمقم یا باهوش؟ مدیر با لیاقتی هستم یا بیکفایت؟ دوستداشتنی هستم یا نفرتانگیز؟ زیبا هستم یا زشت؟ همیشه شکست میخورم یا موفق میشوم؟
تابهحال به این سؤالات فکر کردهاید؟! جزو کسانی هستید که دائماً خودتان را سرزنش میکنید؟ آیا همیشه نقاط ضعفتان را میبینید؟ آیا قوانینی در ذهنتان دارید که اگر اجرا نشوند، به هم میریزید؟
ایران مدیر در این مقاله به تعریف عزت نفس که یکی از ملزومات زندگی هر فردی است میپردازد. شما در این مقاله با تاریخچه، تعریف عزت نفس، مؤلفهها، فواید، اهمیت آن در زندگی مدیران و درنهایت آموزش افزایش عزت نفس آشنا میشوید.
میتوانیم با یک معما شروع کنیم… «آنچه همه میخواهند، اما هنوز کسی کاملاً مطمئن نیست که آن چیست؟ چهکاری انجام میدهد؟ یا در کجا میتوان آن را یافت؟»
پاسخهای زیادی میتوان به این معما داد، اما یکی از پاسخهای احتمالی به این سؤال «عزتنفس» است. مفهومی است که اهمیت آن در زندگی فردی و اجتماعی همه افراد غیرقابلانکار است.
مفهومسازی و ارزیابی عزت نفس چیست؟
عزتنفس مفهومی است که در فرهنگعامه و محافل دانشگاهی موردتوجه قرارگرفته است؛ روانشناسان و پژوهشگران دیدگاههای گوناگونی نسبت به کارکردها و مزایای آن دارند.
اصطلاح عزتنفس توسط محققان مختلف به طرق مختلف مورداستفاده قرار میگیرد. در نگاه برخی از روانشناسان، عزت نفس بالا برای عملکرد انسان ضروری است و به زندگی معنا میبخشد. در مقابل عدهای دیگر ارزش کمی برای آن قائل هستند. در بین این دو نگاه افراطی، نیز نظرات بسیاری وجود دارد. گستردگی تعریف عزت نفس میتواند ناشی از کاربردهای گوناگون این مفهوم باشد. بهطورکلی کاربرد مفهوم آن در سه دسته قابل تقسیمبندی است.
۱٫ عزت نفس جهانی
تعریف عزت نفس مفهومی پایدار است. در این دیدگاه محققان آن را برای اشاره به یک متغیر شخصیتی به کار میبرند و منظورشان از این مفهوم این است که مردم بهطورکلی چه احساسی نسبت به خودشان دارند. در این رویکرد برخی محققان از رویکرد شناختی استفاده میکنند و عزت نفس جهانی را بهعنوان یک تصمیمی در مورد ارزش خود در نظر میگیرند و برخی دیگر آن را بهعنوان احساس محبت نسبت به خود تعریف میکنند.
۲٫ احساس نسبت به ارزش خود
در این مورد برای اشاره به واکنشهای ارزیابی فرد در برابر وقایع معتبر استفاده میشود و به حوزههایی اشاره دارد که موجب تقویت عزت نفس و یا کاهش آن میشود. برخی از وقایع موجب تقویت عزت نفس افراد میشود و برخی از اتفاقات ممکن است موجب آسیب و کاهش آن شود.
با توجه به ارزیابی فرد از خود در موقعیتهای مختلف، ممکن است احساس رضایت از خود کند و یا احساس تحقیر داشته باشد. تفاوت این دیدگاه با عزتنفس جهانی در این است که عزت نفس جهانی همچنان ادامه دارد درحالیکه احساس فرد نسبت به ارزشهای خود موقتی است.
۳٫ خود ارزشیابی
عزت نفس بهعنوان روشی که افراد تواناییهای مختلف خود را ارزیابی میکنند نیز مورداستفاده قرار میگیرد. برای مثال فردی ممکن است با توجه به موفقیتهایی که در ورزش داشته باشد از عزت نفس بالایی در ورزش برخوردار باشد؛ و یا با توجه به شکستهایی که در برقراری رابطه اجتماعی داشته از عزت نفس پایین در روابط اجتماعی رنج ببرد.
در اینجا میتوان از مفهوم اعتمادبهنفس و یا خودکارآمدی نیز استفاده کرد. درواقع، بسیاری از مقیاسهایی که عزت نفس را ارزیابی میکنند شامل خرده مقیاسهایی است که خودارزیابیها را در دامنههای مختلف اندازهگیری میکنند. با این نگاه افراد در مناطق مختلف دارای عزتنفس متفاوتی هستند.
پژوهشهای گستردهای در حوزه عزتنفس با روشهای کمی و کیفی انجام میشود. در تمام این پژوهشها، لازم است ابتدا تعریف عزت نفس ارائه شود و بر اساس تعریف بیانشده موردبحث و سنجش قرار گیرد.
یکی از تقسیمبندیهایی که در حوزه تعریف عزت نفس وجود دارد ماهیت یکبعدی و یا چندبعدی این مفهوم است. بهطورکلی دیدگاههایی یکبعدی و چندی بعدی نسبت به ماهیت آن وجود دارد. بدیهی است یک دیدگاه چندبعدی نسبت به آن که شامل مؤلفههای خاصی از خودپنداری و عزت نفس است، مفیدتر از یک دیدگاه یکبعدی است.
عزت نفس بهینه چیست؟
شناسایی ویژگیهای عزتنفس مطلوب حائز اهمیت است. این که در زندگی ما چه نتایجی به همراه دارد و درنهایت ما با داشتن آن به دنبال چه هستیم؟
همه افراد میخواهند برای رسیدن به مهمترین اهداف خود تلاش کنند. تلاش در راه رسیدن به هدف، نیازمند انگیزه، تعهد و اشتیاق است.
برای دستیابی به هدف (اهداف فردی، اجتماعی، اقتصادی و …) افراد میبایست مسیری طولانی را طی کنند. در طی این مسیر فرد میبایست نسبت به نقاط قوت و ضعف خود و موانعی که با آن روبهرو است واقعبین باشد؛ و میبایست نقاط ضعفی را که در تحقق اهدافشان دخالت میکند برطرف کنند.
حال در راه رسیدن به این هدف و کسب موفقیت، عزت نفس چه زمان میتواند بهینه باشد و برای فرد کاربرد داشته باشد؟
میتوان گفت زمانی آن میتواند برای فرد بهینه باشد که برای شخص نگرانی
ایجاد نکند. این مفهوم را میتوان با یک مثال بهصورت واضحتر توضیح داد.:
بهعنوانمثال، کارمندانی که معتقد هستند ارزش آنها بستگی به هوشمند بودن دارد، میخواهند باهوش باشند و غالباً در سازمان یا تیمهای کاری خود نگران ارزیابی دیگران نسب به «باهوش بودن» خود هستند.
این کارمندان اغلب مشتاقانه آنچه را که میدانند بیان میکنند، اما تمایلی به درخواست کمک ندارند. آنها وقتی یک مطلب را نمیدانند و یا مبحثی را درک نمیکنند از دیگران پرسشی نمیکنند که مبادا نگاه دیگران نسبت به «باهوش بودن» آنها تغییر کند.
درنتیجه، اگرچه این کارمندان ممکن است، در کوتاهمدت، تصویری از باهوش بودن و درک همهچیز را در دیگران ایجاد کنند، اما عدم تمایل آنها برای آشکار کردن سؤالات و مشکلات میتواند یک مسیر نزولی برای آنها ایجاد کند؛ و گاهی اوقات نتایجی منفی به همراه دارد. درازمدت، این کارمندان نه باهوش هستند و نه باهوش به نظر میرسند.
بهطورکلی، هنگامیکه مردم با نگرانی در مورد «ارزش خود» میاندیشند، عملکرد آنها نتایجی را به همراه دارد که برخلاف آن چیزی است که مطلوب فرد بوده است.
بهطور خلاصه میتوان گفت: در عزت نفس مطلوب و بهینه دلیل فرد فاقد نگرانی نسبت به «ارزش خود» هست. حتی میتوان گفت، اعتمادبهنفس مطلوب ممکن است در شرایطی حاصل شود که تمرکز افراد بر کسب عزت نفس نباشد؛ یعنی فرد بهجای اینکه در افزایش عزت نفس خود تمرکز داشته باشند، فارغ از توجه به سطح آن در راه هدف خود بیشتر تلاش کند، خدمت بهتری ارائه دهد و پیشرفت کند.
عزتنفس بهینه ممکن است توسط اهدافی بزرگتر تقویت شود، اهدافی که برای دیگران و همچنین خود فرد خوب است. این اهداف جایگزین لازم نیست اهداف نوعدوستانه یا اهداف «خوب» به معنای اخلاقی باشد. اهدافی که دیگران را شامل میشوند، بهاحتمالزیاد نیازهای اساسی انسان برای استقلال، یادگیری و وابستگی را برآورده میکنند و سلامت روحی و جسمی را تقویت میکنند و بدون آنکه شخص نگران ارزش خود باشد موجب افزایش اعتمادبهنفس در فرد میشود.
تاریخچه عزت نفس چیست؟
عزتنفس برای بقا و سلامت روانی انسان حیاتی است. همه افراد صرفنظر از جنسیت، سن، زمینه فرهنگی، تحصیلات، شغل و … نیازمند عزت نفس مطلوبی میباشند. عزت نفس بر همه سطوح زندگی اثر میگذارد. بر بسیاری از ویژگیها چون شناسایی نقاط قوت و استعدادها، خلاقیت، آفرینندگی، پیشرفت و… تأثیر بسزایی دارد. مفهوم آن اولین بار در اواخر قرن ۱۹ میلادی توسط ویلیام جیمز مطرح شد. او نخستین فردی بود که یک تعریف شفاف و علمی از خود ارائه کرد. بر اساس نظر او، احساسات انسان درباره خودش از تعامل او با دیگران به وجود میآید. از نظر جیمز عزت نفس، از نسبت موفقیتها (اعمال انجامشده) به مقاصد (اهداف و ارزشها) ایجاد میشود. طبق این نظر عزت نفس سازهای پویاست که قابل دستکاری است.
تعریف عزت نفس
ناتانیل برندن تعریف عزت نفس را متشکل از دو بخش میداند. یکی داشتن حس اطمینان در برخورد با چالشهای زندگی و دیگری احساس صلاحیت داشتن برای رسیدن به خوشبختی (احترام به خود).
تعریف عزت نفس از نظر راجرز (۱۹۵۹) عبارت است از ارزیابی و ارزشیابی مداوم شخص نسبت به ارزشمندی خود و نوعی قضاوت شخص نسبت به ارزشمندی وجودی خویش هست. این صفت خاصیتی عمومی است و در همه انسانها وجود دارد و یک حالت ثابت و دائمی دارد.
کوپر اسمیت (۱۹۶۷) تعریف عزت نفس را ارزشیابی فرد از خود میداند که بیانگر نگرشی از موافقت و پذیرش و یا عدم موافقت نسبت به قابلیتها، اهمیت، موفقیت و ارزش خود هست که معمولاً فرد این ارزشیابی را حفظ میکند. بهطور خلاصه، آن یک قضاوت شخصی از باارزش بودن است که با نگرشهایی که فرد راجع به خودش دارد، نشان داده میشود و یک تجربه فاعلی است که فرد از طریق گزارشهای کلامی و دیگر تجلیات رفتاری ابراز میکند.
مازلو (۱۹۷۰) از عزت نفس بهعنوان یک نیاز یاد کرده و بیان میکند که: همه افراد جامعه ما (بهغیراز برخی بیماران) به یک ارزشمندی ثابت و استوار و معمولاً عالی از خودشان، به احترام به خود یا احترام به دیگران تمایل یا نیاز دارند.
گلوتوا و ویلهلم (۲۰۱۴) معتقد است مقدار ارزشي كه ما به خود نسبت میدهیم عزت نفس ناميده میشود، به عبارت دقيقتر تعریف عزت نفس مقدار ارزشي است كه ما فكر میکنیم ديگران براي ما بهعنوان يک شاخص قائل هستند.
ارتباط عزت نفس با سایر رفتارهای سازگار و ناسازگار اجتماعی
تحقیقات در رابطه بین عزتنفس و رفتارهای ناسازگار مانند بزهکاری، سوءمصرف مواد مخدر و الکل نشان میدهد که تحلیلهای ساده از آن بهعنوان علت چنین رفتارهای خاص دیگر توجیهپذیر نیست و نباید ادامه یابد.
تجزیهوتحلیل عزتنفس و سازگاری روانشناختی به دلیل اینکه با سایر عوامل زمینهای درگیر در این رفتارهای خاص در تعامل هستند، ممکن است هنوز هم به تحلیلهای تجربی معتبر با پیامدهای عملی منجر شوند؛ اما میبایست از تحلیلهای ساده گرایانه که نشانگر پیوند علّی مستقیم و قوی بین عزتنفس و رفتارهای ناسازگار اجتماعی هستند اجتناب کنیم.
در بسیاری از موارد، عزت نفس بالا با دیگر رفتارهای سازگار و مثبت همراه است. برای مثال افرادی که دارای عزت نفس بالا هستند، واجد بسیاری از ویژگیهای روانی و رفتاری مثبت هست؛ در بسیاری از این افراد روان رنجوری، افسردگی، اضطراب و استرس پایین است و رضایت از زندگی خودکارآمدی و خوشبینی که ویژگیهای مثبت میباشند در سطح بالایی قرار دارد؛ اما در مواردی هم عزت نفس بالا در بعضی از افراد با رفتارهای ناسازگار مانند خودشیفتگی و عزتنفس ناپایدار یا غیرمعتبر همراه است؛ بنابراین میبایست به هنگام سنجش آن، از مدلهای پیچیدهتر استفاده کرد که توانایی سنجش ابعاد مختلف آن و رفتارهای سازگار/ناسازگار اجتماعی را داشته باشد.
ریشه نیاز ما به عزت نفس کجاست؟
ما نمیتوانیم عزتنفس را درک کنیم مگر آنکه بدانیم چرا بهعنوان یک انسان به آن نیاز داریم. این احساس در حیوانات وجود ندارد اما برای انسان سؤالاتی از قبیل آیا من کافی هستم؟ آیا میتوانم به خودم اطمینان کنم؟ آیا شایسته احترام هستم؟ و… مکرراً ایجاد میشود.
نیاز ما به عزتنفس ناشی از دو حقیقت اصولی است:
۱) برای بقای خود و چیره شدن بر محیط به استفاده از آگاهی نیاز داریم
۲) درست استفاده کردن از آگاهی خودبهخود اتفاق نمیافتد و نیاز به انتخاب ما دارد.
منبع اصلی عزتنفس درون ماست
مؤلفههای عزتنفس از رویکرد شناختی در روانشناسی
روانشناسی عزت نفس از دو مؤلفه اصلی که به هم مرتبط هستند تشکیل میشود:
- بخش اول باور به توانمندی خود یا خودکارآمدی: یعنی فرد برای رسیدن به اهدافش در زندگی از توانمندی لازم برخوردار است و به دیگران برای ارضا نیازها و خواستههایش وابسته نیست و با هر چالشی که در زندگی سر راهش قرار بگیرد، میتواند مقابله کند
- بخش دوم احساس ارزشمندی است: یعنی فرد بدون اینکه خودش را با اطرافیانش مقایسه کند و صرفنظر از چگونگی قد، وزن، تحصیلات، ثروت و … خودش را موجودی ارزشمند و شایسته احترام میشناسد. هر انسانی به خاطر ماهیت انسان بودنش واجد احترام است و باید انتظار این را داشته باشد که با احترام با او رفتار شود و از طرف دیگر فرد دارای عزتنفس وقتی باور به ارزشمندی خویش دارد، برای دیگران هم صرفنظر از ویژگیهای ظاهری و باطنی و … احترام قائل است و معتقد است که دیگران هم توانایی و شایستگی رسیدن به نیازها و اهدافشان را دارند و فرد نباید آنها را مسخره و تحقیر کند.